آدم راغب نمیشود کنترل تلویزیون را بردارد و برود سمت «آموزش»! اما شاید بشود گفت این قضیه مرتبط به روزهای اول تأسیس این شبکه بود. رفته رفته برنامههایی در کنداکتور آموزش تعبیه شد که مردم در ساعتهای متراکم برنامههای تلویزیونی، از شبکههای دیگر چشم بپوشند و میخکوب «هفت» بشوند! نمونهاش پنج سال پیاپی، ساعت 23 شب: رادیو هفت.
ورژن دوست داشتنی شبکه چهار!
رادیو هفت، فرهیخته حرف میزند (یا بهتر است بگوییم میزد)، اما نه لزوماً با فرهیختگان! از سلام و علیکش تا شعرخوانی و نمایشنامه خوانی تا موسیقیهای رنگارنگش، همه و همه ادب محور است. میشود گفت رادیو هفت ورژن شیرین و جوانپسند برنامههای شبکه چهاراست (شبکه فرهیختگان)! شبکه چهار برای تولید برنامههایش احتیاج به مخاطبی دارد که جلوی تلویزیون خوابش نبرد! ولی رادیو هفت مخاطب را از خواب میانداخت که پیام فرهنگیاش را برساند! تفاوتی ظریف اما کاربردی برای جذب مخاطب.
صدا، تصویر، حرکت!
موسیقی، به هزار و یک دلیل شناخته و ناشناخته، در تلویزیون مهجور است. در دورههای مختلف، موسیقی بازیچهای بوده است در دست برنامهسازان و بنا به ذایقه آنها کمیت و کیفیتش تغییر کرده است، اما رادیو هفت نگاهی متفاوت ارایه داد. موسیقی دیگر حاشیه نبود، وقت پرکن برنامه نبود، موسیقی هدف اصلی قرار گرفت. موسیقی به عنوان هنری اصیل. این برنامه دریافته بود که مخاطبان همزمان ممکن است چند سبک موسیقی را دوست داشته باشند، چرا که موسیقی مرتبط با حال و هوای انسان تغییر میکند. با توجه به این مهم، رادیوهفت توانست خوراک لذیذی برای گوشهای مخاطبانش تهیه کند! تمام سلیقهها جایی در برنامه پیدا کرده بودند.
کارگاه کشف استعداد!
اینکه یک برنامه آگاهانه یا ناآگاهانه، استعدادهای هنری را کشف کند، واقعاً جای خوشحالی دارد. رادیو هفت توانست چنین کاری کند! خوانندگانی به برنامه دعوت شدند که تا به حال اسمشان جایی شنیده نشده بود، بعد از برنامه نام این خوانندگان میرفت جزو فهرست جست و جوی مردم در گوگل برای شنیدن آثار بیشتر.
ژانری به نام کاکاوند!
رشید کاکاوند، مجری ادبیات خوانندهای است که با صدای دلنشینش، توانسته سبکی منحصر به فرد در ارایه و ترویج شعرخوانی، احیای سنتهای فرهنگ ایرانی، درد دلهای زمزمه گونه و... ایجاد کند. چنین ژانری از برگهای برنده رادیو هفت محسوب میشود.
کاکاوند در رادیو هفت توانست ثقیل بودن شاهنامه خوانی، امیر ارسلان نامدار و حافظ و مولاناخوانی را برای مخاطب بشکند و به او یادآور شود فاصلهاش با پهنه وسیع ادبیات فقط یک تورق است. رادیو هفت در این پنج سال، توانست فضای خاص شبانگاهی را (که پیش از آن همراه بود با یک موسیقی آرام و کسل کننده و احیاناً مناظر طبیعت) تبدیل کند به فضایی پویا ولی در عین حال خلوت گونه. خانوادهای که روبهروی آنتن شبکه هفت مینشست در عین کنار هم نشستن و سپری کردن واپسین لحظات روز، خلوتی همدلانه با موسیقی و شعر و احساس برقرار میکرد. آیا چنین محتوای خلاقانهای باز هم در تلویزیون تکرار خواهد شد؟ باید منتظر ماند و دید مدیرانی که این ظرفیت فرهنگی را از تلویزیون گرفتند چه چیز جایگزین آن خواهند کرد؟
نظر شما